ایلیاایلیا، تا این لحظه: 12 سال و 11 ماه و 22 روز سن داره

ایلیا نفس

عید قربان

عید قربان مبارک .سلام نفسم خیلی زودتر میخواستم بیام توی وبلاگت ولی متاسفانه مشغول پرستاری شمام مثل همیشه .خیر سرم امسال اولین سالی بود که برای عید قربان به منزل پدربزرگت ( بابا احمد) رفتیم .همه چی خوب بود و عموی بزرگت یه گوسفند قربانی کرده بود.روز خوبی رو داشتیم و آخر وقت هم عمو حسن موهات رو کوتاه کرد توی آرایشگاه خودش خیلی ناز شدی.ولی شب که برگشتیم حسابی حالمون گرفت تمام روی پاهات تاول و نیش حشره داشت.ایندفعه خیلی سریع عمل کرده بود به چند ساعت نکشید تاولها خودشون رو نشون دادند.جای دو تاش خیلی بده و اشکت رو در میاره یکیش پشت پا و یکیش هم زیر انگشت بزرگته.نفسم الهی بمیرم کاش نمیبردمت همش به خاطر اصرار بابات بود وگرنه من میدونستم با اون همه...
30 مهر 1392
1
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به ایلیا نفس می باشد